فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

بهترین هدیه زندگی

واکسن دو ماهگی

بالاخره روز واکسن رسید امروز صبح ابتدا ١٠ قطره استامینوفن بهت دادم بعد راهی بهداری شدیم تو راه خیلی حالم بد بود استرس شدیدی داشتم همش دعا میکردم که خیلی اذیت نشی و راحت باشه تا رسیدیم ابتدا قد و وزن شدی که الحمدلله نمودار رشدت نرمال بود بعدش قطره فلج اطفال خوردی سپس من و بابایی پاهاتو نگه داشتیم خانم پرستار بی رحمانه سرنگ را تا ته تو رونت فرو کرد گریت تا آسمون رفت منم اونجا بود که بغضم ترکید نتونستم خودمو کنترل کنم  وای چه سخت بود هنوز اولی تمام نشده بود که گفت بعدی آخه هم واکسن سه گانه هم  هپاتيت B داشتی .الهی بمیرم مجبور بودیم چون ديفتري، كزاز، سياه سرفه بیماریهای خطرناکی هستند. رسدیم خانه تا پ...
28 آبان 1390

دل درد و بی تابی و دکتر و دارو ...

کودک دلبندم سلام امروز پنجشنبه ٢٥ آبان، ساعت  ١١ آقای دکتر موحدی  شما رو دید تا دلتو فشار داد با عرض معذرت همون جا یه عالمه بالا آوردی،واست سونگرافی از تمامی دستگاه گوارشت و آزمایش ادرار نوشت و هربال کر(مخلوط زیره سیاه و سبز و ترنجبین)دو بار در روز هر بار ١میل و قطره دایمتین روزی دو بار هر بار ٧ قطره تجویزکرد بعدش رفتیم بیمارستان دنا سونو بدی کلی زیر دست سونگرافیست بیتابی کردی الهی فدات بشم لازم بود مامانی چون دل درد خیلی اذیتت میکرد قرار شد جواب آزمایشات رو ببریم تا آقای دکتر نظر بده راجع به سوراخ کردن گوشات مشورت کردم نظرآقای دکتر  ماهگی بود ولی لاله گوشتو که دید گفت الانم مشک...
25 آبان 1390

عید قربان

 به نام خدای آفریننده زیبای ها عیدت مبارک نی نی کوچولوی مامان امروز نتونستیم بیرون بریم  چون دیروز بارون اومده بود و هوا سرد شده ولی مامان جون نذاشت تنها بمونیم ناهار قلیه ماهی درست کرده بود، آورد، دور هم خوردیم کاشکی شما هم میتونستی از غذاهای خوشمزه ای که میخوریم، بخوری این لباس های خوشگلم خاله مریم واست گرفته، دستش درد نکنه   نی نی کوچولوی مامان شما هم مثل آدم بزرگها، صاحبه حساب بانکی شدی که بتونیم پولاتو توش پس انداز کنیم. ...
24 آبان 1390

تعیین گد فنقلی

٢٠/٨/١٣٩٠ خوشگله مامان سلام  امروز قبل از رفتن به پارک این عکسها رو ازت گرفتیم دائم قدتو اندازه میگیریم ببینیم چقد اضافه شده با متر بابایی،مترخیاطیه خاله عاطفه و با متر خودت با هر چی دمه دستمون بیاد شما هم شیطونی میکنی و پاهاتو صاف نمیذاری بافتن لباسهای رنگارنگ برای عروسکه نازم یکی از سرگرمیهای دوران بارداریم بود. این لباس یکی از اوناس که کاملا سایزته مبارکت باشه گوله برفیه مامانی     ...
20 آبان 1390

اولین خرید با ناناز خانمی

سلام لیدی فاطمه  امروز برای اولین بار شما  رو بردیم خرید میخواستیم واست پمپرز و کلاه زمستونه بگیریم ولی این لباسهای خوشگلم دیدم حیفم اومد نگیرم برو پایین عکسهاشو می بینی   ...
19 آبان 1390

ددری با فاطمه جون

سلااااااااااااام نخودچی   دوباره پارک بعثت دخترکم ،ولی خوشبختانه این بار،بیدار بودی و با حیرت فراوان به دور و برت نگاه میکردی یه باره میخواستی همه چیزو باهم ببینی و تو ذهن کوچولوت ثبت کنی کلاغها،پرستوها،چمن،آسمون و...همه وهمه یه دنیا ؟؟؟؟؟برات بود ببین داری به این دنیایی که ٤٧روزه پا توش گذاشتی فکرمیکنی!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ....         ...
12 آبان 1390

پیرهن صورتی

این عکسهای قشنگتو که ١٠ آبان ازت انداختم و عاشقشونم به خاطره خالجان و عمو محمد و دایی رحمت و زن دایی میذارم که دلشون واست یه ذره شده  برای دیدنت لحظه شماری میکنن ومدام تماس میگیرن و میگن فاطمه رو ببوس و  عکسهای جدید برامون بذار   جاتون باشم دوباره میرم بالا و عکسهارو مجددا میبینم   ...
10 آبان 1390

عکسهای جذاب و ناز

دوشنبه  ٩/٨/١٣٩٠یه عالمه عکسهای ملوس از ناناز خانم گرفتم که تو هرکدومش با دستها و پاهای کوچولو و لبهای همیشه خندونش واسم خودنمایی می کرد الهی فدات بشم شکلاتمی م یخورمت           برای دیدن سایر عکسهای عسل بانو هر چه سریعتر به ادامه مطلب برید       خدا جونم همه لحظه های دخملکمو به خودت میسپارم   ...
9 آبان 1390